|
4 فروردين 1392برچسب:, :: 19:46 :: نويسنده : مهدی
4 فروردين 1392برچسب:, :: 19:46 :: نويسنده : مهدی
شاید شما دوست داشته باشید بدونید که اسمتون چندمین اسم معروف در دنیاست
چند نفر در آمریکا هم اسم شما هستند چه نسبتی از مردم دنیا با شما هم اسم هستند شکل اسمتون با حروف بریل ، کد مورس و زبان بارکد به چه صورت است و یا اینکه بدانید آیا اسم شما به عنوان نام معروف تره یا نام خانوادگی! همه این ها را می توانید در سایت pokemyname و با زدن اسم خود در کادری که در صفحه اول آن مشخص هست با خبر شوید ، http://www.pokemyname.com
یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:, :: 10:17 :: نويسنده : مهدی
امروز می خوام واستون وی پی ان ازاد بزارم مبلغش 5هزارتومان یکماهست بعد از پرداخت اینترنتی به شما یک یوزر پسورد و کانکش اتصال می ده راستی به فیس بوکم وصل میشه www.pecco24.com/pecgateway/
4 فروردين 1392برچسب:, :: 9:42 :: نويسنده : مهدی
مطالب طنز و خنده دار فرانسه: ایتالیا: انگلیس: پسر: پیــــــــــــــــــس ... پیس پیس ... پـــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــس ... پیییییییییییییس ... ســــــــوووووووو ... ســــــــــوووو ... ســــــــــــس ... ســـــــــــــــــــــــــــــــــــس ... پــــــــِـخخخخخخخخخ ... چِــخـــــــــــــــه ... هووووووی با تواما! بیا شماره مو بگیر بزنگ! دختر: خفه شو! کصافطِ عوضی! مگه خودت خوار و مادر نداری راه افتادی دنبالِ ناموس مردم،بی ناموس! شماره تو میگیرم فقط واسه اینکه شرتو زود کم کنی! ساعت 10 زنگ میزنم! ========================================================== حاضر جوابی
می گویند: "مریلین مونرو ” یک وقتی نامه ای به ” البرت اینشتین ” نوشت: فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم بچه هایمان به زیبایی من و هوش و نبوغ تو. . . چه محشری می شوند! "اینشتین”در جواب نوشت: ممنون از این همه لطف و دست و دلبازی خانوم. واقعا هم که چه غوغایی می شود! ولی این یک روی سکه است، فکرش را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود چه رسوایی بزرگی بر پا می شود!
************************
روزی در یک میهمانی مرد خیلی چاقی سراغ برنارد شاو که بسیار لاغر بود رفت وگفت: آقای شاو! وقتی من شما را می بینم فکر می کنم در اروپا قحطی افتاده است برنارد شاو هم سریع جواب میدهد: بله! من هم هر وقت شما را می بینم فکر می کنم عامل این قحطی شما هستید!
************************
روزی نویسنده جوانی از جرج برنارد شاو پرسید: «شما برای چی می نویسید استاد؟ » برنارد شاو جواب داد: «برای یک لقمه نان» نویسنده جوان برآشفت که: «متاسفم! برخلاف شما من برای فرهنگ مینویسم! » وبرنارد شاو گفت: «عیبی نداره پسرم هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم! »
************************
یه روز چرچیل در مجلس عوام سخنرانی داشت. یه تاکسی می گیره، وقتی به محل می رسن، به راننده میگه اینجا منتظر باش تا من برگردم. راننده میگه نمیشه، چون میخوام برم خونه و سخنرانی چرچیل را گوش کنم. چرچیل از این حرف خوشش میاد وبه راننده 10پوند می ده. راننده میگه: گور بابای چرچیل، هر وقت خواستی برگرد!
************************ نانسى آستور – (اولین زنى که در تاریخ انگلستان به مجلس عوام بریتانیاى کبیر راه یافته و این موفقیت را در پى سختکوشى و جسارتهایش بدست آورده بود) - روزى از فرط عصبانیت به وینستون چرچیل رو کرد و گفت: من اگر همسر شما بودم توى قهوهتان زهر مىریختم. چرچیل (با خونسردى تمام و نگاهى تحقیر آمیز): من هم اگـر شوهر شما بودم مىخوردمش.
************************
میگن یه روز چرچیل داشته از یه کوچه باریکی که فقط امکان عبور یه نفر رو داشته… رد می شده… که از روبرو یکی از رقبای سیاسی زخم خورده اش می رسه… بعد از اینکه کمی تو چشم هم نگاه می کنن… رقیبه می گه من هیچوقت خودم رو کج نمی کنم تا یه آدم احمق از کنار من عبور کنه… چرچیل در حالیکه خودش رو کج می کرده… می گه ولی من این کار رو می کنم!
4 فروردين 1392برچسب:, :: 9:42 :: نويسنده : مهدی
چندی است که مردم آذربایجان شرقی به خصوص تبریز یک خودروی عجیب را در ناوگان راهنمایی و رانندگی خود مشاهده میکنند. این خودرو یک شورولت شاسیبلند است. معروف است که در مناطق آزاد به خصوص انزلی و ارس، خودروهای خاصی دیده میشود. چند وقتی است که یک دستگاه شورولت Traverse در آذربابجان شرقی نظر شهروندان این منطقه را به خود جلب کرده است. جای تعجب است که این خودرو یکی از تولیدات جنرال موتورز آمریکاست و اکنون در ناوگان انتظامی کشور مهر تردد گرفته است. نکته عجیب دیگر این است که خودروی مذکور نسخه قدیمی تراورز است. حالا سوال اینجاست که وقتی واردات آزاد است و مجوز پلیسی هم صادر میشود حداقل مدل جدیدش انتخاب میشد. شورولت تراورز دارای یک موتور 3.6 لیتری شش سیلندر Vشکل به قدرت 288 اسببخار است. برای دیدن عکس های بیش تر از این خودرو به ادامه مطلب بروید
4 فروردين 1392برچسب:, :: 9:42 :: نويسنده : مهدی
به دلیل هزارو یک مشکل که برام پیش اومده مثل سالهای گذشته نمی تونم بیام تو وبم
در یک سالی که گذشت مشکلات متعددی داشتم که امدن به دنیای وب برام سخت شده و اگر چه هم میایم خیلی کم هست که به وبلاگ دوستانم که بهم نظر داده بودند هم نمی تونستم مراجعه کنم که این قضیه برای دوستانم طور دیگه برداشت شده که من بی لطفی می کنم و پیششان نمیام...................................این قضیه باعث شده که به بچه های نت اعلام کنم هر کس دوست داشت می تواند نویستده این وب شود و با هم چرخ گردون این وب را به یاری خدا بچرخونیم..........................راستی دامنه irهم برای وبم ثبت شده وبلاگ شش ساله نویسنده می پذیرد
4 فروردين 1392برچسب:, :: 9:42 :: نويسنده : مهدی
سلام من علی نویسنده ی جدید این وبلاگ هستم . خوب برای این که این پست خالی نباشه در ادامه مطلب چند عکس از پیر زن 86 ساله زیمناستیک کار می گذارم
4 فروردين 1392برچسب:, :: 9:42 :: نويسنده : مهدی
به
گزارش "dj0o0.ir"؛ صبح دیروز در جاده اهرم- برازجان در نزديكي روستاي سمل
خودروي سمند و پژوپارس به يكديگر برخورد كرده كه منجر به درگذشت 2 سرنشين
پژو شد. ضمن اينكه راننده سمند نيز به مركز درماني انتقال يافت.
شادروان علي منفرد- عكس: سايت باشگاه ابوذر كلمه
برپايه
اين گزارش، منفرد كه 26 ساله متولد شهركلمه از توابع شهرستان دشتستان
بوده، در تيم هاي ابوذر و بهارستان كلمه سابقه بازي دارد. اقای منفرد یکی از دوستای خوبم بوده که باهاش آشنا شده بودم ،تازه داشت دلمون خوش می شد که داش علی هم داره پر و بال میگره ولی حیف که خسرت به دل همه ماند تا بار دیگر ورزش استان عزادر شود. جالب اینجاست که این بازیکن در سالهای اخیر در اردوی فجر سپاسی هم رفته بود ولی در صورت نداشتن معرف از لیست فجر خط خورده بود. تصاویر تصادف علی منفرد را در ادامه مطلب ببینید
4 فروردين 1392برچسب:, :: 9:42 :: نويسنده : مهدی
یه روز می خوام برم آموزش و پرورش، پول تمام پنجشنبه هایی که رفتم مدرسه رو بگیرم - فقط یکی از خودمون میتونه روزی چندن ساعت برنامه آشپزی نگاه کنه و چندتا دفتر هم پر کرده باشه و آخرش همون کوکوسبزی همیشگی رو برای شام درست کنه - از مامانم درخواست می کنم یا وقتی من خونه م، سیب زمینی سرخ کرده درست نکنه، یا وقتی درست می کنه هی به من نگه این مالِ قیمه س، ناخونک نزن - خیلی وقته فکرم به این مشغول شده که همه پرنده ها نر و ماده شون یه اسم داره ... چرا مرغ و خروس دوتا اسم متفاوت دارن؟ - سن من بستگی به خواست مامانم داره. یه وقتا می گه «تو دیگه بچه نیستی، این کارا چیه؟ از تو بعیده» یه وقتا هم می گه «تو هیچی حالیت نیست ... بچه ای هنوز، این چیزا رو نمی فهمی!» - یه سری هستن وقتی به سرعت گیر می رسن تقریبا از ماشین پیاده می شن، دو سرشو می گیرن می ذارنش اونور سرعت گیر که یه وقت ماشین آسیب نبینه - انواع جواب دادئن اس ام اس بعضیا: یه عده هستن یه دقیقه جواب می دن تپل درست حسابی، آدم حس می کنه رو در رو وایساده قشنگ داره باهات حرف می زنه. برای خواندن ادامه داستان به ادامه مطلب بروید
4 فروردين 1392برچسب:, :: 9:42 :: نويسنده : مهدی
پسری با پدرش در رختخواب گفت :بابا حالم اصلا ً خوب نیست گو چه خاکی را بریزم توی سر سن من از 26 افزون شده هیچکس لیلای این مجنون نشد غم میان سینه شد انباشته پدرش چون حرف هایش را شنفت پسرم بخت تو هم وا می شود غصه ها را از وجودت دور کن گفت آن دم :پدر محبوب من گفته ام با دوستانم بارها در خیابان یا میان کوچه ها
|